مقصود پولس.
از بیان این نکته که "مسیح ما را از لعنت شریعت رهانید"، چیست؟ (غلاطیان فصل 3 آیه 13)
هر مطلب را باید در چارچوب خودش خواند. این مهم ترین کار در درک کتاب مقدس است. اکثر جملات (آیه ها) کتاب مقدس فقط در ارتباط با جملات قبلی و بعدی معنی پیدا می کنند. مهم ترین سئوال این است که موضوع بحث چیست؟ یا به عبارت ساده تر: نویسنده چه می گوید؟
هر مطلب را باید در چارچوب خودش خواند. این مهم ترین کار در درک کتاب مقدس است. اکثر جملات (آیه ها) کتاب مقدس فقط در ارتباط با جملات قبلی و بعدی معنی پیدا می کنند. مهم ترین سئوال این است که موضوع بحث چیست؟ یا به عبارت ساده تر: نویسنده چه می گوید؟
که نویسنده چه می گوید و چرا این مطلب را درست در این قسمت بیان می کند، و حالا که این را گفت، بعد چه می گوید؟
نخست باید به این سئوال پاسخ داد که شریعت چیست؟
شریعت یهود شامل سه بخش بود:
یک. مقررات مربوط به قربانی حیوانات برای کفاره گناهان. پس از مرگ و قیام مسیح، این بخش از احکام غیر ضروری شدند، زیرا مسیح یک بار و برای همیشه برای گناهان انسان ها قربانی شد.
دو. احکام مدنی: این نوع احکام مربوط به زندگی روزمره قوم اسرائیل در دوران باستان می شد. از آن جا که فرهنگ و جامعه امروزی ما به کلی با آن زمان متفاوت است، برخی از این دستورالعمل ها را نمی توان به طور دقیق اجرا کرد. مثلا حکم مربوط به اجتناب از پختن بزغاله در شیر مادرش از همین دست است (تثنیه فصل چهاردهم آیه بیست و یکم). طبق کشفیات باستان شناسی، این کار یکی از آیین های حاصلخیزی بت پرستان بوده است و شیری که به این شکل به دست می آمد، بر مزارع پاشیده می شد تا محصول فراوان حاصل شود.
سه. احکام اخلاقی: این نوع احکام در واقع دستورات مستقیم خدا هستند که نمونه آن ده فرمان می باشد (خروج فصل بیستم آیات اول تا هفدهم). از این احکام باید کاملا اطاعت کرد. آن ها ذات و اراده خدا را آشکار می سازند و هنوز هم برای ما قابل اجرا می باشند. ما باید از احکام اخلاقی اطاعت کنیم، نه برای به دست آوردن نجات، بلکه برای این که زندگی مان خدا را خشنود سازد.
پولس در فصل سوم غلاطیان به بررسی ایمان و شریعت می پردازد. او از کتاب تثنیه آیه ای را نقل قول می کند تا ثابت کند که شریعت، بر خلاف ادعای شریعت گراها، نمی تواند کسی را از گناه پاک سازد:"خدا کسانی را که قوانین و دستورات خدا را رعایت نکنند، لعنت می کند" (تثنیه فصل بیست و هفتم آیه بیست و ششم). شریعت فقط محکوم می کند. شکستن حتی یکی از احکام، شخص را زیر محکومیت می برد. از آن جا که همه احکام خدا را نقض کرده اند، همه محکوم هستند و شریعت نمی تواند کاری برای برداشتن این محکومیت انجام دهد. بنابراین، مسیح با رفتن بر روی صلیب، لعنت حاصل از عدم رعایت شریعت را بر خود گرفت. مسیح این کار را کرد تا ما دیگر به خاطر گناهان خود مجازات نشویم و بتوانیم به وسیله او نجات یابیم.
نام عیسی، یعنی "نجات دهنده". عیسی نیامد تا به مردم کمک کند که خود را نجات دهند. او آمد تا آنان را از قدرت و کیفر گناه رهایی بخشد. هر چقدر هم خوب باشیم، نمی توانیم طبیعت گناه آلودی را که در همه ما هست، از بین ببریم.
آنچه مسلم است، شریعت نیکو است. با این توصیف، شریعت فقط می گوید خدا کیست؟ گناه چیست؟ اما قادر به رهانیدن ما از چنگال قدرتمند گناه نمی باشد. این خداوند است که ما را از قلمرو گناه می رهاند، در ما تغییر و تحول عمیق روحانی پدید می آورد و کمک می کند تا احکام او را انجام دهیم. ایمان به مسیح است که ما را نجات می بخشد و نه تلاش و کوشش شخصی. انسان قادر به نجات خود از قلمرو گناه نیست. این کار را خدا انجام می دهد.
نخست باید به این سئوال پاسخ داد که شریعت چیست؟
شریعت یهود شامل سه بخش بود:
یک. مقررات مربوط به قربانی حیوانات برای کفاره گناهان. پس از مرگ و قیام مسیح، این بخش از احکام غیر ضروری شدند، زیرا مسیح یک بار و برای همیشه برای گناهان انسان ها قربانی شد.
دو. احکام مدنی: این نوع احکام مربوط به زندگی روزمره قوم اسرائیل در دوران باستان می شد. از آن جا که فرهنگ و جامعه امروزی ما به کلی با آن زمان متفاوت است، برخی از این دستورالعمل ها را نمی توان به طور دقیق اجرا کرد. مثلا حکم مربوط به اجتناب از پختن بزغاله در شیر مادرش از همین دست است (تثنیه فصل چهاردهم آیه بیست و یکم). طبق کشفیات باستان شناسی، این کار یکی از آیین های حاصلخیزی بت پرستان بوده است و شیری که به این شکل به دست می آمد، بر مزارع پاشیده می شد تا محصول فراوان حاصل شود.
سه. احکام اخلاقی: این نوع احکام در واقع دستورات مستقیم خدا هستند که نمونه آن ده فرمان می باشد (خروج فصل بیستم آیات اول تا هفدهم). از این احکام باید کاملا اطاعت کرد. آن ها ذات و اراده خدا را آشکار می سازند و هنوز هم برای ما قابل اجرا می باشند. ما باید از احکام اخلاقی اطاعت کنیم، نه برای به دست آوردن نجات، بلکه برای این که زندگی مان خدا را خشنود سازد.
پولس در فصل سوم غلاطیان به بررسی ایمان و شریعت می پردازد. او از کتاب تثنیه آیه ای را نقل قول می کند تا ثابت کند که شریعت، بر خلاف ادعای شریعت گراها، نمی تواند کسی را از گناه پاک سازد:"خدا کسانی را که قوانین و دستورات خدا را رعایت نکنند، لعنت می کند" (تثنیه فصل بیست و هفتم آیه بیست و ششم). شریعت فقط محکوم می کند. شکستن حتی یکی از احکام، شخص را زیر محکومیت می برد. از آن جا که همه احکام خدا را نقض کرده اند، همه محکوم هستند و شریعت نمی تواند کاری برای برداشتن این محکومیت انجام دهد. بنابراین، مسیح با رفتن بر روی صلیب، لعنت حاصل از عدم رعایت شریعت را بر خود گرفت. مسیح این کار را کرد تا ما دیگر به خاطر گناهان خود مجازات نشویم و بتوانیم به وسیله او نجات یابیم.
نام عیسی، یعنی "نجات دهنده". عیسی نیامد تا به مردم کمک کند که خود را نجات دهند. او آمد تا آنان را از قدرت و کیفر گناه رهایی بخشد. هر چقدر هم خوب باشیم، نمی توانیم طبیعت گناه آلودی را که در همه ما هست، از بین ببریم.
آنچه مسلم است، شریعت نیکو است. با این توصیف، شریعت فقط می گوید خدا کیست؟ گناه چیست؟ اما قادر به رهانیدن ما از چنگال قدرتمند گناه نمی باشد. این خداوند است که ما را از قلمرو گناه می رهاند، در ما تغییر و تحول عمیق روحانی پدید می آورد و کمک می کند تا احکام او را انجام دهیم. ایمان به مسیح است که ما را نجات می بخشد و نه تلاش و کوشش شخصی. انسان قادر به نجات خود از قلمرو گناه نیست. این کار را خدا انجام می دهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر