۱۳۹۳ بهمن ۶, دوشنبه

قدرت روح القدس ؛
هنگامی که عیسی مسیح را بر چوبه دار صلیب کشتند ، رسولان او از ترس جانشان خود را به پناهگاهی رساندند و درها را محکم پشت سر خود بستند . ولی هنوز سه روز از مرگ پیشوایشان نگذشته بود که او را زنده در میان خود دیدند . آری مسیح زنده شده بود .
این رسولان که شاهد عینی این واقعهٔ تاریخی بودند چطور با جرئتی که « روح خدا » در وجود آنها ایجاد کرده بود همه جا رفتند و به همه مژده دادند که عیسی زنده است و در پی بشر گمشده است تا او را از بندگی و بند گناه آزاد سازد.
پس به قدر...
See More
گرچه عطایایی که خدا به ما میبخشد گوناگون است اما اصل و منشا  تمام  آنها ورح القدس است با اینکه میتوان خدا را از راههای مختلف خدمت کرد اما همه همان هداوند را خدمت میکنیم خدا یکی است اما بصورتهای مختلف در زندگی ما عمل میکند او همان خداست که در همه ی ما بوسیله ما که از آن او هستیم کار میکند در واقع روح القدس بوسیله هر یک از ما قدرت خدا را جلوه گر میسازد تا از این راه کلیسا را تقویت نماید .
روح القدس به یک شخص عطای بیان حکمت می بخشد تا با ارايه راه حل های حکیمانه دیگران را یاری نمایید و به دیگری دانستن اسرار را عطا میکند او به یکی ایمانی فوق العاده عطا مینماید و به دیگری قدرت شفا بیماران را میبخشد  به بعضی  قدرت انجام معجزات مید هد و به برخی دیگر عطا نبوت کردن
به یک نفر قدرت عطا میکند که تشخیص دهد چه عطایایی از جانب روح خداست و چه عطایای از جانب او نیست  باز ممکن است به یک شخص این عطا را ببخشد که بتواند به هنگام دعا به
زبانهایی که نیاموخته است سخن گوید و به دیگری عطای ترجمه ی این زبانها را بدهد اما تمام این عطایای از جانب یک روح یعنی همان روح القدس است و اوست که تصمیم می گیرد به هر کس چه عطایایی ببخشد
اول قرنتیان 12 آیه 4تا 11


 برای همه این پیش آمده است که کسی به او خطا کرده و یا او را ناراحت کرده باشد. مسیحیان در مواقعی که به آنها بر می خورد چطور باید برخورد کنند؟ براساس کتاب مقدس ما باید ببخشیم. افسسیان 4 : 32 می گوید، "با یکدیگر مهربان باشید و رحیم و همدیگر را عفو نمایید چنانکه خدا در مسیح شما را هم آمرزیده است". به همین نحو، کولسیان 3: 13 می گوید، "متحمل یکدیگ...ر شده همدیگر را عفو کنید هر گاه بر دیگری ادعایی داشته باشید. چنانکه مسیح شما را آمرزید شما نیز چنین کنید." کلید هر دو قسمت در این است که همانطور یکه خدا ما را بخشیده است، ما هم باید دیگران را ببخشیم. چرا می بخشیم؟ چون ما هم بخشیده شده ایم! آنهایی که مسیحی نیستند، بوسیلة خدا بخشیده نشده اند، پس نه قدرت بخشیدن و نه تمایلی به آن دارند.بخشش آسان بود اگر فقط آنرا در مورد کسانی انجام می دادیم که پشیمان بودند و از کارشان توبه می کردند. کتاب مقدس به ما می گوید که ما باید کسانی را که به ما گناه کرده اند بدون شرط ببخشیم. اگر از بخشیدن واقعی خودداری کنیم، تلخی و عصبانیت، نشان می دهیم که هیچکدام نشانة یک مسیحی حقیقی نیست. در دعای ربانی، ما از خدا می خواهیم که گناهان ما را ببخشد چنانکه ما هم کسانی را که به ما گناه کرده اند بخشیده ایم (متی 6: 12). عیسی مسیح در متی 6: 14-15 گفت "زیرا هر گاه تقصیرات مردم را بدیشان بیامرزید، پدر آسمانی شما، شما را نیز خواهد آمرزید. اما اگر تقصیرهای مردمرا نیامرزید پدر شما هم تقصیر های شما را نخواهد آمرزید." در زیر نور تمام قسمتهای کتاب مقدس که در مورد بخشش خداست، متی 6: 14-15 این معنی را می دهد که مردمی که دیگران را نمی بخشند، خودشان واقعا بخشش خدا را نچشیده اند.وقتی ما از یکی از فرمان های خدا سرپیچی می کنیم، یعنی به او گناه می کنیم. وقتی به کسی گناه می کنیم، نتنها به او گناه کرده ایم، بلکه به خدا هم گناه کرده ایم. وقتی ما می خواهیم خدا همة گناهان ما را ببخشد، پس باید این را متوجه باشیم که حق نداریم این فیض را از دیگران بگیریم. ما قطعا بر علیه خدا بیش از آنچه کسی بتواند به ما گناه کند، گناه کرده ایم. اگر خدا ما را اینهمه می بخشد، چطور می توانیم از بخشیدن دیگران خودداری کنیم؟ مثلی که عیسی مسیح در متی 18: 23-35 گفت نمونة پرقدرتی از این حقیقت است. خدا وعده می دهد که وقتی پیش او می آییم و از او بخشش می طلبیم، او ما را به سخاوتمندی می بخشد (1 یوحنا 1: 9). بخششی که ما نسبت به دیگران داریم هم باید همینطور نامحدود باشد (لوقا 17: 3-4)


 آیا دعای دسته جمعی قدرتمند تر از دعای انفرادیست ؟

دعای دسته جمعی قسمت مهمی از زندگی کلیسایی است، که همراه پرستش، تعلیم صحیح، شام خداوند یا عشاء ربانی، و مشارکت است. کلیسای اولیه مرتب با هم جمع می شدند تا از اصول تعالیم حواریون، شکستن نان، و دعای دسته جمعی یاد بگیرند (اعمال رسولان 2 : 42).

وقتی ما با سایر ایمانداران با هم دعا می کنیم، اثر آن می تواند خیلی مثبت باشد...
. دعای دسته جمعی وقتی ایمان مشترکمان را بکار می بریم، ما را متحد و بنا می کند.

همان روح القدس که در هر ایمانداری ساکن است، باعث شادی ما می شود وقتی پرستش خداوند و نجات دهنده مان را از دیگران می شنویم و این اتحادی در ما ایجاد می کند که در هیچ قسمتی از زندگی نمی توانیم آنرا پیدا کنیم.

برای کسانی که تنها هستند و زیر بار مشکلات زندگی قرار دارند، شنیدن دعای دیگران که آنها را به تخت فیض خدا بلند می کنند، تشویق بزرگیست. همینطور وقتی برای دیگران شفاعت می کنیم، در قلب ما محبت و توجه به نیاز آنها رشد می کند. در عین حال دعای دسته جمعی، فقط انعکاسی از قلبهای افرادیست که در آن شرکت می کنند.

ما باید با فروتنی (یعقوب 4 : 10)، راستی (مزمور 145 : 18)، اطاعت (1 یوحنا 3 : 21-22)، شکرگزاری (فیلیپیان 4 : 6) و اطمینان (عبرانیان 4 : 16) به حضور خدا بیاییم. متاسفانه، دعای دسته جمعی می تواند فرصتی باشد که بجای صحبت با خدا، روی سخن ما با شنوندگان آن دعا باشد. عیسی مسیح دربارة این رفتار در متی 6 : 5-8 اینطور اخطار داد که وقتی عبادت میکنی برای نمایش، و طولانی مانند ریاکاران دعا نکن، بلکه در خفا و در اطاقت دعا کن تا وسوسه نشوی که ریاکارانه دعا کنی.

در کلام خدا جایی نیست که بگوید دعای دسته جمعی، از نظر تاثیر و جواب گرفتن، قوی تر از دعای فردیست. خیلی از ایمانداران به دعا بعنوان کاری برای دریافت خواسته هایشان از خدا نگاه می کنند، و دعای دسته جمعی اساسا فرصتی می شود برای دوباره بیان کردن لیست خواسته هایشان.

دعای کتاب مقدسی، تجمع جریان عطش ایمانداران است که با هم وارد یک اتحاد هوشیارانه و نزدیک با خدای عادل، کامل و مقدس می شوند. چنین خدایی که به مخلوقاتش گوش می کند، باعث فوران حمد و پرستش (مزمور 27 : 4 ، 63 : 1-8)، توبه و اعتراف (مزمور 51 ، لوقا 18 : 9-14)، شکرگزاری و قدردانی (فیلیپیان 4 : 6 ، کولسیان 1 : 12)، و دعای شفاعت خالصانه برای دیگران می شود (2 تسالونیکیان 1 : 11 ، 2 : 16).پس دعا، متحد شدن با خداست برای انجام نقشة او، نه اینکه بخواهیم او را وادار به انجام ارادة خود کنیم.

وقتی خواسته های خود را بخاطر کسی که شرایط ما را خیلی بهتر از خودمان می داند و "قبل از اینکه از او بپرسیم آنها را می داند" (متی 6 : 8) کنار بگذاریم، دعاهایمان به بالاترین جاها می رسند.
به دعاهایی که در تسلیم به ارادة مقدس خداست، همیشه جواب مثبت داده می شود، چه آن دعا بوسیلة یکنفر شده باشد و چه بوسیلة هزار نفر.این عقیده که دعای دسته جمعی موثرتر است، تفسیری نادرستی از متی 18 : 19- 20 است "باز به شما می گویم هرگاه دو نفر از شما در زمین دربارة هر چه که بخواهند متفق شوند هر آینه از جانب پدر من که در آسمانست برای ایشان کرده خواهد شد.

زیرا جاییکه دو یا سه نفر به اسم من جمع شوند آنجا در میان ایشان حاضرم." این آیات از یک بخش بزرگی می آید که دربارة راهنمایی و تربیت کلیسا در مورد گناه یک عضو است.

تفسیر کردن آن بعنوان قول یک چک سفید به ایمانداران برای هر چه که در آن توافق کرده از خدا بخواهند، چه گناه آلود، چه احمقانه، نتنها با تربیت کلیسا هماهنگی ندارد، بلکه بقیة کلام خدا را هم انکار می کند، بخصوص اقتدار خدا را.

بعلاوه، این اعتقاد که وقتی دو یا سه نفر با هم دعا کنند، یکنوع قدرت سحرآمیز بطور خودکار در دعاهایشان وارد می شود، کتاب مقدسی نیست.

البته وقتی دو یا سه نفر با هم جمع شده دعا می کنند، عیسی مسیح در آنجا حاضر است، حتی اگر آن دو نفر هزاران مایل از هم فاصله داشته باشند.

دعای دسته جمعی مهم است، چون اتحاد بوجود می آورد (یوحنا 17 : 22 – 23)، و یک کلید است برای تشویق ایمانداران برای همدیگر (1 تسالونیکیان 5 : 11) و ملاحظة یکدیگر در محبت و اعمال نیکو (عبرانیان 10 : 24).

تقدیم به شاگردان حقیقی مسیح عیسی خداوند زنده
عزیزان من بیایید یکدیگر را محبت کنیم زرا محبت از خداست و هر که محبت مینمایید فرزند خداست و خدا را واقعا میشناسد اما کسی که محبت نمیکند خدا را نمیشناسد زیرا خدا محبت است خدا با فرستادن فرزند یگانه خود به این جهان گناه آلود محبت را به ما نشان داد بلی خدا او را فرستاد تا جان خود را در راه ما فدا کند  ما را به زندگی ابدی برساند این است محبت واقعی ما او را محبت نکردیم بلکه او ما را محبت کرد و یگانه فرزندش را فرستاد تا کفاره گناهان ما شود عزیزان من حال که خدا ما را این چنین ما را  محبت نمود ما نیز باید یکدیگر را دوست بداریم  و محبت کنیم ما هیچگاه خدا را ندیده ایم اما اگر یکدیگر را محبت نماییم خدا در وجود ما مسکن میگزیند و محبت او در ما قوت میگیرد خدا برای همین رو پاک خود را در وجود ما قرار داده تا بتوانیم که خدا در ما ساکن است و ما در خدا واز این گذشته ما نیز با چشمان خود دیده ایم و به همه اعلام میکنیم که خدا فرزندش را فرستاد تا مردم را نجات و رتگاری عطا کند  هر که ایمان داشته باشد و به زبان بگوید که عیسی فرزند خداست خدا در وجود او ساکن است  و اونیز در خدا
ما میدانیم که خدا چقدر ما را دوست  میدارد زیرا گرمی محبت او را چشیده ایم ما محبت او را باور میکنیم خدا محبت است و هر که با محبت زندگی میکند با خدا زندگی میکند و خدا در وجود اوست وقتی با مسیح زندگی میکنیم محبتمان بیشتر و کاملتر میشود پس در روز داوری شرمنده و سر افکنده نخواهیم شد بلکه با اطمینان وشادی در حضور او خواهیم ایستاد زیرا او ما را دوست دارد و ما نیز او را دوست میداریم لازم نیست از کسی که ما را بطور کامل دوست دارد بترسیم محبت کامل خدا هر گونه ترس را در ما ریشه کن میسازد اگر هنوز میترسیم علتش این است که هنوز کاملا یقین نداریم که خدا حقیقتا ما را دوست میدارد محبت ما نسبت به خدا از محبتی ناشی میشود که او اول نسبت به ما داشت اگر کسی ادعا میکند که خدا را دوست دارد اما از همنوع خود متنفر است دروغ میگوید چون اگر کسی نتواند همنوعی را که میبیند دوست داشته باشد چگونه میتواند خدایی را که ندیده است دوست بدارد این حکم خداست که هرکه او را دوست میدارد باید همنوع خود را دوست بدارد
اول یوحنا 4 آیه 7تا 21
آزادی 
اکنون قصد دارم تا شما را با آیاتی زنده از معنا و حضور آزادی در کتابمقدس مسیحی آشنا سازم. برای شما بنویسم که خدا آزاد است. او عاشق و دوستدار آزادی ست. او تمام هستی خود را اینگونه خلق کرد و اینگونه پسندید و اینگونه از آدم خواست تا بزید و تکثیر گردد. در آزادی نه در اسارت.
به آیات ابتدایی این بحث مراجعه کنیم. به روز اول خلقت انسان توسط خدا و هدفی که خدا از خلقت او در نظر داشت:" :" و خدا گفت آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همۀ حشراتی که بر زمین می خزند حکومت نماید. پس خدا آدم را به صورت خود آفرید . او را به صورت خدا آفرید ایشان را نر و ماده آفرید." ( پیدایش 1: 26-27)
خدا گفت او انسان را بسازد تا بر ماهیان دریا و پرندگان و بهایم و بر تمامی زمین و همۀ حشرات حکومت کند. این حکومت انسان بر هستی چگونه میسر می بود و چه حکومتی بود، اگر انسان آزاد نمی بود؟ خدا می توانست بگوید : آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و ... حکومت نمایم! وقتی خدا تمام اختیار هستی را به انسان داد، در حقیقت انسان را آزاد گذاشت تا بر تمام دست ساخت او حکومت کند. البته نه آنقدر آزاد که انسان ورای خدا و قدرت خدا قرار گیرد. آزاد در زمان خلقت. آزاد در عمل. در تصمیم گیری. در گسترش و مدیریت بر هستی. در نوآوری و پدیده های تازه . این آزادی از کجا آمده بود؟ عیسای مسیح به زن سامری در بارۀ ماهیت خدا سخن می گوید او می فرماید:" خدا روح است و هر که او را پرستش کند می باید به روح و راستی بپرستد." ( یوحنا 4: 24). پولس رسول در نامۀ خود به کلیسای قرنتس می نویسد:" اما خداوند روح است و جایی که روح خداوند است آنجا آزادی است." ( دوم قرنتیان 3: 17). اکنون این دو سخن را با هم ترکیب کنید: " خدا روح است. هر که او را پرستش کند باید به روح و راستی در آزادی او را پرستش کند." اکنون به روز خلقت انسان نگاه کنید. خدا گفت: " آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم." سپس می خوانیم :" خداوند خدا پس آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید " ( پیدایش 2: 7). یعنی چه؟ یعنی آدم از روح حیات پر شد. روح خدا. یعنی روحانی خلق شد. و هر جا روح خداست در آنجا آزادی است. یعنی آدم در آزادی ، با آزادی خلق شد. این آزادی را خدا نه تنها به انسان داد، بلکه به تمام موجودات دست ساخت خود. تمام خلقت در آزادی خلق شد. تا آزادانه رشد و بارور و تکثیر شوند و در آزادی با تمام قلب و جان و دل خود خدا را سجده و پرستش نمایند. اما در راس این منشور آزادی ، دست ساخت خدا به انسان پاسخگو بود و انسان به خدا. خدا آنها را آزاد از خود و مستقل و سر خود نیافرید. در غیر اینصورت او خدایان را آفریده بود! او آزادی هستی را با معنا و انگیزه آفرید. آزاد در تمام ابعاد زیستن، اما وابسته با ذات روحانی خدا. این نقشۀ خدا برای انسان و هستی بود. آزادی در تمام هستی، اما وابسته و پاسخگو تنها و تنها به خالق.

که منبعِ مُحبّتِ ما ایمانداران به مسیحِ خداوند یعنی ما فرزندان ؛
وجود خودِ خداست ؟
و یک یکِ ما آنرا با ایمان انتخاب کرده ، عمل میکنیم ؛
چون خداوند که نجات دهنده ماست ، آنقدر یک یکِ ما را دوست دارد که تنها پسرِ یگانهِ خود را برای ما در روی صلیب قربانی کرد تا ما بتوانیم سلامتیِ او را تا اَبد بدست بیآوریم ؛ 
...

در مسیحیت بر خلافِ عهدِ عتیق یک یکِ ما کاهن هستیم ؛
چرا ؟
چون در عهدِ عتیق جُز کاهن هیچ شخصی نمیتوانست مستقیم بحضورِ خدا برود ؛
تنها کاهنِ اعظم بود که فقط سالی یک بار بحضورِ خدا میرفت و برای گناهانِ خودش و مَردم با قربانی کردن طلبِ بخشش میکرد ؛
اماّ در عهدِ جدید این پرده و مانع بخاطرِ پیروزیِ مسیح خداوند بر روی صلیب بر داشته شده ؛...
آیا واژه "شناخت" در "درخت شناخت نیک و بد" (پیدایش فصل دوم آیه شانزدهم) و آدم زن خود حوا را "شناخت" (فصل چهارم آیه اول)، دارای یک معنی است؟
12/13/2013
22 آذر 1392
...

۱۳۹۳ دی ۳۰, سه‌شنبه

برگردان در تصویر:
««
-اسلام ما یک دین صلح جویانه است و ما هر کسی را که غیر از این بگوید می کشیم!!
...See More
خورشید زیر عرش می‌رود و طلوع نمی‌کند تا الله به او اجازه دهد!
خورشيد در چشمه ای تيره و گل آلودی فرو ميرود!
« ابوذر می‌گوید: پیامبر (ص) هنگام غروب خورشید گفت:
ای ابوذر، آیا می‌دانی که خورشید کجا می‌رود؟ ...
See More
محمد از مردم میخواهد که اگر میتوانند آیه ای مثل قرآن بیاورند (!)
ماده گوساله (بقره)، آیات 23 و 24
" و اگر در آنچه بر بنده خويش نازل کرده‌ايم در ترديد هستيد، سوره‌اى همانند آن بياوريد و جز خداى همه حاضرانتان را فراخوانيد اگر راست مى‌گوييد. و هرگاه چنين نکرده‌ايد -که هرگز نتوانيد کرد- پس بترسيد از آتشى که براى کافران مهيّا شده و هيزم آن مردمان و سنگها هستند."!!! 
...Continue Reading
حرف از این مزخرف تر نیست که یک شیعه ایرانی بگه:
آقا ما یک میلیار و خرده ای مسلمانیم!!



دقیقا به دلیل بودن این آزادی در تصمیم گیری انسان بود که او تن به چیدن از میوۀ درخت ممنوعه کرد. خدا کجا بود؟ چرا خدا مانع کار حوا از چیدن درخت ممنوعه نشد؟ زیرا خدا انسان را اخطار داده بود که چه بر سر او خواهد آمد اگر از آن درخت بخورد( پیدایش 2: 17). اما چون انسان را آزاد خلق کرده بود، هرگز از نخوردن او از آن میوه( تصمیمی که خود انسان گرفته بود) ممانعت نکرد. بر خلاف فرمان خدا بود، اما خدا اجازه نداد تا این نافرمانی انسان، ذات آزاد او را، و آزادی داده شده به انسان را مخدوش کند. بر خلاف میل او بود، اما آزادی انسان را از او نگرفت. بر خلاف فرمان او بود، اما اجازه نداد تا مانند ریسمانی حوا را از درخت و شیطان و آدم را از خوردن میوه از دست زنش جدا کند. او هم شیطان ، هم حوا و هم آدم را در عمل خود آزاد آفرید. هر چند هر سه بر خلاف فرمان او عمل کرده بودند، اما خدا به خود اجازه نداد، آزادی عمل آنها را از آنها سلب نماید. چرا که دیگر آنها، خود نبودند. او بودند. و وقتی که او بودند، چرا باید انسان بابت گناه خودش تنبیه می شد؟ یا مار؟ خدا بود که باید تنبیه می شد! اما اگر از همان اول این آزادی را از آنها محدود می کرد. دیگر آنها انگیزه ای برای رشد و باروری و ادامۀ بقا نداشتند. چرا اصلا باید خلق می شدند. خدا خودش آنها را بارور می کرد و زیاد و کم می کرد. بر آنها حکومت می کرد. خودش بود و خودش. زیاد هم نباید بابت نااطاعتی آدم سردرد بگیرد! او اجازه داد تا انسان آزاد باشد. آزاد عمل کند. اما حتی یک آن بی اختیاری و وابسته بودن و عروسک بودن را به انسان ندهد. او اجازه داد تا بهای این آزادی انسان که متاسفانه به گناه او انجامید به قیمت خون عیسای مسیح پرداخت شود؛ اما آزادی انسان را از او سلب نکند. اما عزیزان با گناه انسان و نااطاعتی او از فرمان خدا، آزادی داده شده به انسان تماما آلودۀ نفس گشت. آلودۀ جسم. انسان خود با دستان خود آزادی خود را به اسارت مبدل کرد. و درست اینجا فرق عظیم مسیحیت با تمام ادیان دنیاست. به رغم گناه انسان و دور شدن او از خدا، خدا آزادی انسان را از او نگرفت. هر چند اکنون انسان در گناه می زیست اما باز خدا انتخاب را به انسان واگذاشت. هشدار نابودی را به انسان داده بود. و در طول تاریخ هستی بارها و بارها انبیاء و برگزیدگان خویش را برای انسان فرستاد تا آنها را آگاه سازد تا با ایمان نزد خدا پاک زندگی کنند و از آزادی خود در جهت نفس و شهوت رانی استفاده نکنند. انسان در گناه می زیست و آزادی داده شده به او آلودۀ نفس گشته بود، اما خدا اجازه داد تا انسان او را از میل و در آزادی خویش انتخاب کند. تا او را پرستش نماید. موسی در آخرین سخنان خود رو به قوم کرد و گفت:" امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد می آورم که حیات و موت و برکت و لعنت را پیش روی تو گذاشتم پس حیات را برگزین تا تو با ذریتت زنده بمانی." ( تثنیه 30: 19). قوم ناچیز و بت پرستی را از اسارت مصر بیرون می آورد. به آنها محبت میکند. آن همه معجزات عظیم را برای آنها انجام می دهد، اما باز در میل آزاد انتخاب آنها دخالت نکرد! هر چند مرگ و حیات را روبروی انسان قرار داده بود اما اجازه داد تا انسان خودش یک کدام از این دو را برگزیند، نه با زور و فشار و دیکتاتوری راه درست را در حلقوم انسان کند!! یوشع نبی رو به جماعت قوم اسرائیل کرد و گفت:" و اگر در نظر شما پسند نیاید که یهوه را عبادت نمائید پس امروز برای خود اختیار کنید که را عبادت خواهید نمود." ( یوشع 24: 15) . و عیسای خداوند در اوج فیض و رحمت خویش به انسان فرمود:" من پشت در ایستاده در را می کوبم اگر کسی صدای مرا بشنود و در را باز کند وارد می شوم و با او شام خواهم خورد و او نیز با من." ( مکاشفه 3: 20). هللویاه و سپاس به خدای زنده و حقیقی ما. سپاس به محبت و فیض بیکران او. جلال بر او باد که ما را آزاد آفرید و تمام وجود ما را در آزاد می خواهد. تا او را در آزادی و روح پرستش کنیم نه در زور و تهدید.

گرچه عطایایی که خدا به ما میبخشد گوناگون است اما اصل و منشا  تمام  آنها ورح القدس است با اینکه میتوان خدا را از راههای مختلف خدمت کرد اما همه همان هداوند را خدمت میکنیم خدا یکی است اما بصورتهای مختلف در زندگی ما عمل میکند او همان خداست که در همه ی ما بوسیله ما که از آن او هستیم کار میکند در واقع روح القدس بوسیله هر یک از ما قدرت خدا را جلوه گر میسازد تا از این راه کلیسا را تقویت نماید .
روح القدس به یک شخص عطای بیان حکمت می بخشد تا با ارايه راه حل های حکیمانه دیگران را یاری نمایید و به دیگری دانستن اسرار را عطا میکند او به یکی ایمانی فوق العاده عطا مینماید و به دیگری قدرت شفا بیماران را میبخشد  به بعضی  قدرت انجام معجزات مید هد و به برخی دیگر عطا نبوت کردن
به یک نفر قدرت عطا میکند که تشخیص دهد چه عطایایی از جانب روح خداست و چه عطایای از جانب او نیست  باز ممکن است به یک شخص این عطا را ببخشد که بتواند به هنگام دعا به
زبانهایی که نیاموخته است سخن گوید و به دیگری عطای ترجمه ی این زبانها را بدهد اما تمام این عطایای از جانب یک روح یعنی همان روح القدس است و اوست که تصمیم می گیرد به هر کس چه عطایایی ببخشد
اول قرنتیان 12 آیه 4تا 11
ن تاک هستم و شما شاخه های آن هستید. هر که در من بماند و من در او، میوه بسیار می آورد چون شما نمیتوانید جدا از من کاری انجام دهید.
I am the vine; you are the branches. If you remain in me and I in you, you will bear much fruit; apart from me you can do nothing. John 15:5
منم مێوه‌كه‌ و ئێوه‌ش لقه‌كانن. ئه‌وه‌ی له‌ مندا بچه‌سپێت و منیش له‌و، ئه‌وا به‌رهه‌می زۆر ده‌گرێت. چونكه‌ به‌بێ من ناتوانن هیچ شتێك بكه‌ن.
یۆحه‌نا 5:15
سی پس از تعمید، فورأ از آب بیرون آمد. آنگاه آسمان گشوده شد و او روح خدا را دید که مانند کبوتری نازل شده به سوی او می آید. و صدائی از آسمان شنیده شد که می گفت: این است پسر عزیز من که از او خشنودم.
As soon as Jesus was baptized, he went up out of the water. At that moment heaven was opened, and he saw the Spirit of God descending like a dove and alighting on him. And a voice from heaven said, “This is my Son, whom I love; with him I am well pleased.”
Matthew 3:16:17
كاتێ عیسا له‌ئاوهه‌ڵكێشرا، یه‌كسه‌ر له‌ ئاوه‌كه‌ هه‌ڵستایه‌وه‌. ئه‌وه‌بوو ئاسمانی بۆ كرایه‌وه‌ و بینی ڕۆحی خودا وه‌ك كۆترێك نیشته‌وه‌ و هاته‌ سه‌ری. ده‌نگێكیش له‌ ئاسمانه‌وه‌ فه‌رمووی: ئه‌مه‌ كوڕی خۆشه‌ویستمه‌، ئه‌وه‌ی پێی دڵشادم
مه‌تا 17:16:3
این جشن، به نام عید پسح یا عید فطیر بزرگترین عید کلیمیان بود که آن را به میمنت خروج قوم اسرائیل از مصر، جشن می‌گرفتند
یهودیان آن را به نام فصاح/فسح یا فشاخ (با کسر اول) می‌شناختند که به معنای «عبور» است. واژه‌های فساخ و پساک و سرانجام «پاک» از همین واژه مشتق شده است. این عید را در زبان‌های دیگر اروپایی ایستر یا اوسترن می‌خوانند و برای آن دلایلی آورده‌اند که بر آن توافق نیست.
ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی، در «آثار الباقیه» شأن نزول و اهمیت این عید را نزد یهود و نصارا به تفصیل توضیح داده است.
به قول بیرونی پیروان آیین یهود نخستین روز از هفت روزی که آن را «فطیرخوران» خوانند را فسحا نامیده‌اند؛ و آن روزی است که بنی‌اسرائیل از مصر بیرون آمدند، به ارض کنعان رفتند و به سرزمین آباد فلسطین رسیدند.
بنی اسرائیل که از دوران زجر و اسارت در مصر به جان آمده بودند، با رسیدن به سرزمین موعود، آزادی خود را جشن گرفتند و شادی کردند.
این عید در آیین یهود از شامگاه روز چهاردهم نیسان شروع می‌شود و تا یک هفته ادامه دارد.

بزرگترین عید مسیحیان[ویرایش]

برای مسیحیان، عید پاک با رستاخیز و قیام مسیح پیوند خورده است.
طبق انجیل «عهد جدید»، عیسی مسیح دو روز پیش از «روز فصح» به صلیب کشیده شد، و روز سوم، در یکشنبه‌ای که ماه به حالت قرص تمام بود، از قبر برخاست، ۴۰ روز در زمین زندگی کرد و بعد به آسمان رفت.
مسیحیان نخستین، که در جامعه‌ای یهودی می‌زیستند، جشن رستاخیز پیشوای خود را همزمان با مراسم عید فصح برپا می‌کردند.
در سال ۳۲۵ میلادی و پس از آن که مسیحیت توسط دولت روم دین رسمی شناخته شد، آبای کلیسا، عید قیام مسیح را از عید فصح یهود جدا کردند، و آن را با روایات مسیحی هماهنگ ساختند.
بدین ترتیب اولین یکشنبه بعد از برآمدن ماه کامل (بدر) پس از رسیدن خورشید به برج حمل را روز قیام دانستند، که می‌تواند میان سوم فروردین تا آخر فروردین (۲۲ مارس تا ۲۵ آوریل) قرار گیرد.

روزها و آیین‌های مقدس[ویرایش]

هم یهودیان و هم مسیحیان با رشته‌ای از آداب و مناسک به استقبال عید فصح می‌روند. این مراسم در کنیسه‌ها و کلیساهای گوناگون به اشکال مختلفی برگزار می‌شود، اما بسیاری از اجزای آن مشترک است.
مراسم عید فصح، معمولاً از یک هفته پیش، به نام هفته پاک یا هفته مقدس شروع می‌شود. به مؤمنان توصیه می‌شود که این روزها را با روزه‌داری، امساک، پارسایی و پرهیزکاری طی کنند.
هفته فصح با روز «یکشنبه نخل» شروع می‌شود، که ششمین و آخرین یکشنبه از ایام توبه و روزه است.
طبق روایت، در آخرین یکشنبه پیش از عید فصح یا فطیر، حضرت عیسی پیروزمندانه وارد اورشلیم شد، درحالیکه شاخی از نخل در دست داشت و پیروان او مسیر حرکت او را با شاخ و برگ درخت نخل فرش کرده بودند.
در این روز مؤمنان برای نماز و عبادت به کلیسا می‌روند، و به همراه دیگران سرودها و اوراد دینی می‌خوانند.

شام آخر[ویرایش]

شامگاه پنجشنبه عیسی مسیح یاران نزدیک خود (حواریون) را فرا خواند تا با او شام بخورند. در این مهمانی، او به آنها نان و شراب عرضه کرد، سپس برای آنها سخنرانی کرد و خبر داد که به زودی دستگیر خواهد شد.
پس از پایان شام، بر اساس روایات یکی از حواریون، به نام یهودا اسخریوطی، مخفیانه به نزد حاکمان رومی رفت و در ازای پولی ناچیز مخفیگاه مسیح را به آنها لو داد و زمینه دستگیری او را فراهم کرد.
در پایان شب، وقتی حواریون به بستر خواب رفتند، مسیح به تنهایی به بالای کوه زیتون رفت و به مناجات پرداخت و دانست که عقوبتی سخت در انتظار اوست.
سحرگاه جمعه (آدینه نیک) سربازان رومی مسیح را در موضعی به نام «باغ جتسمانی» دستگیر کردند و به مقر فرماندهی بردند.
حاکمان رومی اورشلیم، به تحریک «رؤسای کهنه و مشایخ قوم»، مسیح را پس از شکنجه و آزار فراوان، واداشتند که صلیبی سنگین را بر روی دوش تا بالای تپه جلجتا حمل کند.
«جمعه نیک» روز سوگواری است. پیروان کلیسا در این روز معمولاً از خوردن گوشت پرهیز می‌کنند. در این روز هم سبزی‌خواری و هم سبزه‌کاری توصیه شده است.
روز شنبه را، که روز خاکسپاری مسیح است، اهل کلیسا به عبادت و تأمل و خویشتن‌داری برگزار می‌کنند.
مسیحیان امروز در «شنبه مقدس» معمولاً به خانه‌تکانی و خرید و آشپزی و تدارک بساط روز عید پاک مشغول هستند.
مطابق روایت، در سومین روز پس از تصلیب، یاران و نزدیکان مسیح سپیده دم به مدفن او رفتند تا جسد را تدهین کنند، اما عیسی را نیافتند و دانستند که به سوی «خداوند» رفته است.
روزهای یکشنبه و دوشنبه در همه خانه‌ها جشن برگزار می‌شود، که با شادمانی و بزم و نوشخواری همراه است. غذای اصلی در این روز معمولاً از گوشت بره است.

آداب و رسوم[ویرایش]

بسیاری از آداب و رسومی که در عید پاک رواج دارد، با ریشه‌های کهن به آیین‌های اقوام دامدار و کشتکار می‌رسد. کل اسطوره مسیح، مرگ و رستاخیز او در آستانه بهار، یادآور جشن‌های باروری در آغاز تمدن بشر است.
یکی از رسوم بسیار رایج در عید پاک رنگ کردن تخم مرغ و خوردن آن است، که بی تردید معنای نمادین دارد.
روز عید به ویژه بچه‌ها تخم مرغ‌های رنگین را، که «خرگوش» در گوشه و کنار باغ پنهان کرده، پیدا می‌کنند و با لذت می‌خورند.
رنگ کردن تخم مرغ سنتی دیرین است، و احتمالاً اشاره به هنر رنگرزی عیسی مسیح است که جامه‌ها را به هر رنگی که می‌خواست در می‌آورد. چنانکه خاقانی شروانی، شاعر ایرانی هم به آن اشاره کرده است:
عیسی به حکم رنگرزی بر مصیبتش
نزدیک آفتاب لباس سیاه برد
و خرگوش، نماد زایش و باروری است، حیوان چالاکی است که در آغاز بهار با تمام توش و توان در امر زاد و ولد کوشاست!

جستارهای وابسته