۱۳۹۳ اسفند ۱۴, پنجشنبه

شفای دو کور
29وقتی عیسی و شاگردانش شهر اریحا را ترک می کردند جمعیّت بزرگی به دنبال او رفت.30در کنار راه دو نفر کور نشسته بودند و چون شنیدند که عیسی از آنجا می گذرد فریاد زده گفتند:«ای آقا، ای پسر داوود، بر ما رحم کن.»31مردم آنان را سرزنش کرده و به آنها می گفتند که ساکت شوند. امّا آن دو نفر بیشتر فریاد کرده می گفتند:«ای آقا، ای پسر داوود، به ما رحم کن.» 32عیسی ایستاد و آن دو مرد را صدا کرده پرسید:«چه می خواهید برایتان انجام دهم؟»33آنها گفتند:«ای آقا، ما می خواهیم که چشمان ما باز شود.» 34عیسی متأثر شده چشمان آنان را لمس کرد و آنها فوراً بینایی خود را بازیافتند و به دنبال او رفتند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر