۱۳۹۴ آبان ۱۶, شنبه

زن در دیدگاه مسیحیت


اگر با دقت کتاب مقدس را بخوانیم، می توانیم اهمیت و هویت زن را آشکارا در آن ببینیم. هنگامیکه خدا "آدم" را آفرید از تنها بودن او احساس نارضایتی کرد و در پیدایش 2 : 18 فرمود: " خوب نیست آدم تنها باشد، پس برایش معاونی موافق وی بسازم." این آیه به خوبی بیان می کند که "آدم" احتیاج به معاونی داشت زیرا بدون او نمی توانست کاری پیش ببرد.

خدا در آفرینش جفت، برای "آدم" میزان عدالت را رعایت کرد. او "حوا" را ازاستخوان دندۀ مرد آفرید،(پیدایش2: 21) نه از استخوان سر، که بر او سروری کند و نه از استخوان پا که زن زیرپای مرد باشد، بلکه از نزدیکترین استخوان به قلب، او را آفرید تا بر او عشق بورزد و با هم بر موجودات جهان سروری کنند.
در تعالیم کتاب مقدس به ما گفته می شود که مرد و زن به شباهت خدا آفریده شدند و هیچ کدام به تنهایی نمی توانستند جلوۀ کامل جلال خدا باشند پس آفرینش زن از مرد نه تنها نشانه برتری یا اهمیت یک جنس بر جنس دیگر نیست؛ بلکه نشان اتحاد و صمیمیت و یکی بودن است.
در مدتی که آنها در باغ عدن بودند به یک میزان با خدا معاشرت داشتند؛ خیلی از مخالفان این صحبت "حوا" را عامل گناه می دانند ولی، هر کدام از آنها مسئول گناهی بودند که اتفاق افتاد، زیرا خدا در پیدایش1: 17 کاملا به "آدم" سفارش کرده بود که از میوۀ آن درخت نخورد، ولی آنها با یک غفلت انسانی مرتکب خطایی شدند که در نقشۀ خدا جایی نداشت، ولی با وجود اشتباهی که "آدم و حوا" در ابتدای پیدایش کردند، لطف خدا شاملِ حال زن شد واین مژده را به زن داد که از ذریت او انسانی متولد می شود که سرمار (شیطان) را خواهد کوبید.(پیدایش3: 15)

در تمام داستانهای عهدعتیق زنانی را می بینیم که نقش بسزایی برای رساندن تخم ذریت به عهدجدید در نقشه خداوند ایفا می کنند، آنها در سمت های رهبری و تعیین سرنوشت قوم خدا با مردان مساوی پیش می روند. به همین علت مذهب که وسیله دست فرمانروای دنیا(شیطان) است ، برعلیه زن کار می کند، او را خرد وکوچک کرده و برایش ارزشی قایل نیست، مذهب سعی دارد با ناتوان نشان دادن زن در مراحل زندگی و تلقین این موضوع که او موجودی ضعیف و ناقص است او را بکوبد که متاسفانه جوامع دین زده به این مساله تن داده اند.

حتی با اینکه زنان عهد عتیق رسالت خود را به خوبی تا عهدجدید انجام دادند ؛ به سبب اینکه قوم یهود شدیدا درگیر قوانین بشری و شریعت بود، طی سالیان زن ارزش خود را از دست داده بود اما با آمدن خداوندمان عیسی مسیح این احترام از دست رفته به زنان برگشت تا جاییکه عیسی مورد انتقاد علمای یهود قرار می گرفت. بعنوان مثال در عهد عتیق هر جلسه ای با حضور ده مرد رسمیت پیدا می کرد ولی عیسی این سنت را می شکند و می گوید:" هر جا دو یا سه نفر به نام من جمع شوند ، من آنجا میان آنها هستم." ( متی18: 20) و این بدان معناست که حتی حضور خدا در مکانی، به جنسیت انسانها بستگی ندارد زیرا همه یکسان هستیم.

در انجیل ها برخوردهای او را با زنان می بینیم و جواب این سوال به خوبی مشخص می شود که چرا زنان تا آخرین لحظه حتی تا پای صلیب خداوند خود را ترک نکردند. او هرگز از صحبت با زن غیر یهودی خودداری نکرد و همین امر باعث شد که یکی از همین زنان اولین زن غیر یهودی باشد که به خداوندی عیسی مسیح ایمان می آورد(یوحنا4: 4-42)؛ از زنی که خونریزی داشت دوری نکرد(مرقس15: 34-25)؛ اوحکم زن بدکاره را که طبق شریعت یهود باید سنگسار می شد،  رد کرد( یوحنا8: 3-11) و با بخشش، از اوانسانی قهرمان و ایماندار ساخت.

با تعالیم عیسی ارزش زن در طلاق به او برگردانده شد و یک ایماندار واقعی تنها با توجه به خواست دل خود زن را از ادامه زندگی مشترک محروم نمی کند؛ در تمام آموزه های مسیح هیچ برتری از مرد به زن به چشم نمی خورد ، در تمام انجیل نکته ای نمی بینید که به زن و شخصیت او توهین شده باشد ، خداوند ما هر برچسبی را از انسانها برداشت ( دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام نه آزاد، نه مرد و نه زن ، بلکه همگی شما در عیسی مسیح یکی هستید. غلاطیان3: 28)

در کنار عیسی مسیح زنان اعتبار از دست رفته خود را بدست آوردند تا جایی که گروهی از آنان  در سفرهایی که عیسی با شاگردان داشت، او را همراهی می کردند.( متی27: 55 ؛ مرقس15: 41)و این ارادت تا آخرین لحظه هویداست . زمانیکه عیسی را بر صلیب می کشیدند، همه شاگردان پراکنده شدند ولی زنان همچنان با قدرت و اقتدار کامل پای صلیب ایستاده بودند آنها اولین کسانی بودند که سه روز بعد رستاخیز عیسی مسیح را مشاهده کردند( متی28: 19) و کسانیکه خبر قیام خداوند را به دیگران رساندند باز زنان بودند( مرقس16: 7) آنان حتی در روز پنطیکاست در صحنه حضور داشتند (اعمال رسولان5: 14) زنان بعد از واقعه پنطیکاست و در کلیسای اولیه فعالیت مستمری در زمینه میسیونری داشتند (رومیان16: 6) و این حضور چشمگیر تا عصر حاضر نیز ادامه دارد .

تعجب نکنید که زنان از گهواره تا پای صلیب بودند چون برخلاف همیشه مردی آمده بود که از آنان عیب جویی نمی کرد ، ریشخندشان نمی کرد، هرگز نخواست بر آنها بزرگتری کند و در مورد آنان لطیفه نگفت؛ او هرگز در مقابل آنها نیازی به دفاع یا کرسی نشاندن مردانگی خود نمی دید، زنها را همانطور که بودند ، پذیرفت. هیچکس نمی تواند از سخنان و آموزه های عیسی حس کند که نقصی در طبیعت زنانه وجود دارد.

ما امروزه در کلیساها شاهد زنانی هستیم که با اقتدار کلام خدا را موعظه می کنند . زن در مسیحیت به ارزش والای خود پی برده است، و اینکه هیچکس و هیچ چیزی براو برتری ندارد، اینکه او کشتزار کسی نیست و در برقراری ملکوت آسمان همانقدر سهیم است که یک مرد سهم دارد. برای همه گیر شدن این باور باید برای زنان و دختران سرزمین خود دعا کنیم تا به این ارزش واقعی پی ببرند و از اسارت مذهب، جادو، فال و غیره رها شوند و هدیه نجات را بپذیرند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر