۱۳۹۴ تیر ۱۸, پنجشنبه



چطور می‌فهمیم یک نفر واقعا عوض شده یا نشده؟ از زندگیش، از گفتارش، از کردارش، از اعمالش، از دیدش نسبت به دنیا، از فکرش نسبت به مردم؛ چون کلام خدا می‌گه ما باید شبیه مسیح بشیم روح مسیح در ما هست چطور میتونیم وقتی روح مسیح رو داریم در مورد همه چیز منفی باشیم؛ مسیح دشمن خودش رو محبت کرد برکت طلبید، روح بخشش داشت و بر روی صلیب همه رو بخشیدو بعد می‌بینیم من می‌گم ایماندارم بعد با روح غیض با دیگران صحبت می‌کنم با روح غیض با دیگران برخورد می‌کنم؛ و این همون جاییست که می‌گه فقط مارک عوض شده؛ زندگی هر ایمانداری که ادعا می‌کنه مسیحی است نمایانگر تغییر و تحول و تبدیله؛ با توجه به این آیه‌ای که براتون خوندم هیچ کس نمی‌تونه مسیحی بشه بدون اینکه تغییر و تحول در او صورت بگیره؛ مسیحی شدن مسیحی بودن محاله، سخت نیست بلکه محاله، برای اینکه کی می‌تونه دشمنش رو ببخشه کی می‌تونه در ازای بدی محبت بکنه، کی می‌تونه کدورت رو از بین ببره، کی می‌تونه نادیده بگیره، کی می‌تونه زندگی خودش رو وقف بکنه، کی می‌تونه این کارها رو بکنه، به شما می‌گم هیچ کس! مگر اینکه تبدیل بشه مگر اینکه اجازه بده تبدیل بشه؛ کرم نمی‌تونه پرواز کنه غیر ممکنه چون شما برید بهترین کلاس آموزشی رو برای یک موش بزارید و بهش بگید پرواز کن، نمی‌تونه؛ باید ماهیتش عوض بشه؛ و خدا ماهیت ما رو عوض می‌کنه، ذات ما رو عوض می‌کنه ذات گناه آلود ما رو بر می‌داره و ذات عیسای مسیح رو جاش می‌زاره؛
چند وقت پیش در کلیسامون صحبت می‌کردم راجب تاک حقیقی، شاید بعضی از شما شنیدید و شاید بیشتر شما نشنیدید؛ یک قسمت کوچکش این بود که وقتی شما بخواهید پیوند اعضای بدن انجام بدید کلیه یا کبد یا هر چی که هست؛ شما نمی‌تونید برید و بگید من یک عضو بسیار خوب و عالی می‌خوام و حتی اگر بهترین رو هم پیدا بکنید تا بافتها و گروه خون شما و چیزهای دیگه با هم همخونی پیدا نکنه شما نمی‌تونید این کار رو انجام بدید؛ باید گروه خونی شما با اون شخصی که اهدا کننده است بخونه تا بتونید این کار رو انجام بدید؛

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر