۱۳۹۳ بهمن ۶, دوشنبه

آزادی 
اکنون قصد دارم تا شما را با آیاتی زنده از معنا و حضور آزادی در کتابمقدس مسیحی آشنا سازم. برای شما بنویسم که خدا آزاد است. او عاشق و دوستدار آزادی ست. او تمام هستی خود را اینگونه خلق کرد و اینگونه پسندید و اینگونه از آدم خواست تا بزید و تکثیر گردد. در آزادی نه در اسارت.
به آیات ابتدایی این بحث مراجعه کنیم. به روز اول خلقت انسان توسط خدا و هدفی که خدا از خلقت او در نظر داشت:" :" و خدا گفت آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همۀ حشراتی که بر زمین می خزند حکومت نماید. پس خدا آدم را به صورت خود آفرید . او را به صورت خدا آفرید ایشان را نر و ماده آفرید." ( پیدایش 1: 26-27)
خدا گفت او انسان را بسازد تا بر ماهیان دریا و پرندگان و بهایم و بر تمامی زمین و همۀ حشرات حکومت کند. این حکومت انسان بر هستی چگونه میسر می بود و چه حکومتی بود، اگر انسان آزاد نمی بود؟ خدا می توانست بگوید : آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و ... حکومت نمایم! وقتی خدا تمام اختیار هستی را به انسان داد، در حقیقت انسان را آزاد گذاشت تا بر تمام دست ساخت او حکومت کند. البته نه آنقدر آزاد که انسان ورای خدا و قدرت خدا قرار گیرد. آزاد در زمان خلقت. آزاد در عمل. در تصمیم گیری. در گسترش و مدیریت بر هستی. در نوآوری و پدیده های تازه . این آزادی از کجا آمده بود؟ عیسای مسیح به زن سامری در بارۀ ماهیت خدا سخن می گوید او می فرماید:" خدا روح است و هر که او را پرستش کند می باید به روح و راستی بپرستد." ( یوحنا 4: 24). پولس رسول در نامۀ خود به کلیسای قرنتس می نویسد:" اما خداوند روح است و جایی که روح خداوند است آنجا آزادی است." ( دوم قرنتیان 3: 17). اکنون این دو سخن را با هم ترکیب کنید: " خدا روح است. هر که او را پرستش کند باید به روح و راستی در آزادی او را پرستش کند." اکنون به روز خلقت انسان نگاه کنید. خدا گفت: " آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم." سپس می خوانیم :" خداوند خدا پس آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید " ( پیدایش 2: 7). یعنی چه؟ یعنی آدم از روح حیات پر شد. روح خدا. یعنی روحانی خلق شد. و هر جا روح خداست در آنجا آزادی است. یعنی آدم در آزادی ، با آزادی خلق شد. این آزادی را خدا نه تنها به انسان داد، بلکه به تمام موجودات دست ساخت خود. تمام خلقت در آزادی خلق شد. تا آزادانه رشد و بارور و تکثیر شوند و در آزادی با تمام قلب و جان و دل خود خدا را سجده و پرستش نمایند. اما در راس این منشور آزادی ، دست ساخت خدا به انسان پاسخگو بود و انسان به خدا. خدا آنها را آزاد از خود و مستقل و سر خود نیافرید. در غیر اینصورت او خدایان را آفریده بود! او آزادی هستی را با معنا و انگیزه آفرید. آزاد در تمام ابعاد زیستن، اما وابسته با ذات روحانی خدا. این نقشۀ خدا برای انسان و هستی بود. آزادی در تمام هستی، اما وابسته و پاسخگو تنها و تنها به خالق.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر