عیسی مسیح، روز صعود او به آسمان فرا رسید. در این روز، او به همراه شاگردانش برفراز تپهای در نزدیکی اورشلیم رفت و در آنجا، آخرین سخنان خود را به ایشان بیان فرمود. در این لحظه بود که باز وعده خود را مورد تأکید قرار داد و به ایشان گفت: «اینک من موعود پدر خود را بر شما میفرستم. پس شما در شهر اورشلیم بمانید تا وقتی که به قوت از اعلی' آراسته شوید» (لوقا ۲۴:۴۹). شاگردان نیز بنا به دستور مسیح، به اورشلیم بازگشتند. ایشان هر روز در خانهای گرد میآمدند و اوقات خود را در عبادت و دعا میگذراندند و منتظر وعده عیسی بودند.
ده روز پس از صعود مسیح به آسمان، یکی از اعیاد یهودیان، به نام عید «پنطیکاست» فرا رسید. شاگردان همچون روزهای گذشته، مشغول دعا و عبادت بودند. ساعت 9 صبح بود ناگهان صدایی بلند، شبیه وزش باد شدید از آسمان به گوش رسید. سپس شعله و زبانههای آتش ظاهر شد و بر هر یک از ایشان زبانهای قرار گرفت. در همین حال، همه آنان از روحالقدس پر شدند و با قدرت او، به زبانهای مختلف به حمد و ستایش خدا پرداختند، زبانهایی که تا آن لحظه اطلاعی از آن نداشتند. چیزی نگذشت که بسیاری جمع شدند تا علت سر و صدا را جویا شوند. در میان این عده، زائرینی نیز بودند که از سرزمینهای مختلف به اورشلیم آمده بودند. ایشان با کمال تعجب شنیدند که عدهای از افراد عادی به زبانهای مادری آنان خدا را پرستش میکند. همه دچار شگفتی شده بودند و پی بردند که در اینجا رویدادی فوق طبیعی رخ داده است. همین واقعه، به پطرس و سایر رسولان فرصت داد تا برای نخستین بار، پیام نجاتبخش مسیح را به گوش یهودیان برسانند، یهودیانی که از نقاط مختلف جهان آن روزگار در اورشلیم بسر میبردند. در همان روز، نزدیک به سه هزار نفر به مسیح ایمان آوردند و غسل تعمید گرفتندعیسی مسیح، روز صعود او به آسمان فرا رسید. در این روز، او به همراه شاگردانش برفراز تپهای در نزدیکی اورشلیم رفت و در آنجا، آخرین سخنان خود را به ایشان بیان فرمود. در این لحظه بود که باز وعده خود را مورد تأکید قرار داد و به ایشان گفت:
ده روز پس از صعود مسیح به آسمان، یکی از اعیاد یهودیان، به نام عید «پنطیکاست» فرا رسید. شاگردان همچون روزهای گذشته، مشغول دعا و عبادت بودند. ساعت 9 صبح بود ناگهان صدایی بلند، شبیه وزش باد شدید از آسمان به گوش رسید. سپس شعله و زبانههای آتش ظاهر شد و بر هر یک از ایشان زبانهای قرار گرفت. در همین حال، همه آنان از روحالقدس پر شدند و با قدرت او، به زبانهای مختلف به حمد و ستایش خدا پرداختند، زبانهایی که تا آن لحظه اطلاعی از آن نداشتند. چیزی نگذشت که بسیاری جمع شدند تا علت سر و صدا را جویا شوند. در میان این عده، زائرینی نیز بودند که از سرزمینهای مختلف به اورشلیم آمده بودند. ایشان با کمال تعجب شنیدند که عدهای از افراد عادی به زبانهای مادری آنان خدا را پرستش میکند. همه دچار شگفتی شده بودند و پی بردند که در اینجا رویدادی فوق طبیعی رخ داده است. همین واقعه، به پطرس و سایر رسولان فرصت داد تا برای نخستین بار، پیام نجاتبخش مسیح را به گوش یهودیان برسانند، یهودیانی که از نقاط مختلف جهان آن روزگار در اورشلیم بسر میبردند. در همان روز، نزدیک به سه هزار نفر به مسیح ایمان آوردند و غسل تعمید گرفتند
ده روز پس از صعود مسیح به آسمان، یکی از اعیاد یهودیان، به نام عید «پنطیکاست» فرا رسید. شاگردان همچون روزهای گذشته، مشغول دعا و عبادت بودند. ساعت 9 صبح بود ناگهان صدایی بلند، شبیه وزش باد شدید از آسمان به گوش رسید. سپس شعله و زبانههای آتش ظاهر شد و بر هر یک از ایشان زبانهای قرار گرفت. در همین حال، همه آنان از روحالقدس پر شدند و با قدرت او، به زبانهای مختلف به حمد و ستایش خدا پرداختند، زبانهایی که تا آن لحظه اطلاعی از آن نداشتند. چیزی نگذشت که بسیاری جمع شدند تا علت سر و صدا را جویا شوند. در میان این عده، زائرینی نیز بودند که از سرزمینهای مختلف به اورشلیم آمده بودند. ایشان با کمال تعجب شنیدند که عدهای از افراد عادی به زبانهای مادری آنان خدا را پرستش میکند. همه دچار شگفتی شده بودند و پی بردند که در اینجا رویدادی فوق طبیعی رخ داده است. همین واقعه، به پطرس و سایر رسولان فرصت داد تا برای نخستین بار، پیام نجاتبخش مسیح را به گوش یهودیان برسانند، یهودیانی که از نقاط مختلف جهان آن روزگار در اورشلیم بسر میبردند. در همان روز، نزدیک به سه هزار نفر به مسیح ایمان آوردند و غسل تعمید گرفتندعیسی مسیح، روز صعود او به آسمان فرا رسید. در این روز، او به همراه شاگردانش برفراز تپهای در نزدیکی اورشلیم رفت و در آنجا، آخرین سخنان خود را به ایشان بیان فرمود. در این لحظه بود که باز وعده خود را مورد تأکید قرار داد و به ایشان گفت:
ده روز پس از صعود مسیح به آسمان، یکی از اعیاد یهودیان، به نام عید «پنطیکاست» فرا رسید. شاگردان همچون روزهای گذشته، مشغول دعا و عبادت بودند. ساعت 9 صبح بود ناگهان صدایی بلند، شبیه وزش باد شدید از آسمان به گوش رسید. سپس شعله و زبانههای آتش ظاهر شد و بر هر یک از ایشان زبانهای قرار گرفت. در همین حال، همه آنان از روحالقدس پر شدند و با قدرت او، به زبانهای مختلف به حمد و ستایش خدا پرداختند، زبانهایی که تا آن لحظه اطلاعی از آن نداشتند. چیزی نگذشت که بسیاری جمع شدند تا علت سر و صدا را جویا شوند. در میان این عده، زائرینی نیز بودند که از سرزمینهای مختلف به اورشلیم آمده بودند. ایشان با کمال تعجب شنیدند که عدهای از افراد عادی به زبانهای مادری آنان خدا را پرستش میکند. همه دچار شگفتی شده بودند و پی بردند که در اینجا رویدادی فوق طبیعی رخ داده است. همین واقعه، به پطرس و سایر رسولان فرصت داد تا برای نخستین بار، پیام نجاتبخش مسیح را به گوش یهودیان برسانند، یهودیانی که از نقاط مختلف جهان آن روزگار در اورشلیم بسر میبردند. در همان روز، نزدیک به سه هزار نفر به مسیح ایمان آوردند و غسل تعمید گرفتند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر