۱۳۹۲ دی ۲۲, یکشنبه

خداى من اى يهوه مرسى كه مسيح را فرستادى تا بجاى ما درد بكشد رنج ببيند و از زخم هاى او ما را شفا دادى به به تو چه عجيب خداى قادرى هستى


خدايا! تو را شكر ميكنم كه مرا با درد آشنا كردي تا درد دردمندان را لمس كنم، و به ارزش كيميايي درد پي ببرم، و «ناخالصي»هاي وجودم را در آتش درد بسوزم، و خواستههاي نفساني خود را زير كوه غم و درد بكوبم، و هنگام راه رفتن بر روي زمين و نفس كشيدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پي ببرم و موجوديت خود را حس كنم. و كار عجيب مسيح را براى خود حس كنم
خدايا! تو را شكر ميكنم كه تو مرا در آتش عشق گداختي، و همه موجودات و 
«خواستني»ها را بجز عشق و معشوق در نظرم خوار و بيمقدار كردي، تا از كنار هر حادثه وحشتناك به سادگي و آرامي بگذرم. دردها، تهمتها، ظلمها، فشارها، و شكنجه ها را با سهولت تحمل كنم.خدايا غم زندانيان بى گناه را تو به نام مسيحت بردار
خدايا! تو را شكر ميكنم كه لذت عبادت را بر روحم ارزاني داشتي، تا گاهگاهي از دنياي ماده درگذرم، و آنجا جز وجود تو را نبينم و جز «بقاء»ي تو چيزي نخواهم، و بازگشت از «ملكوت اعلي» براي من شكنجهاي آسماني باشد كه ديگر به چيزي دل نبندم و چيزي دلم را نربايد. و من تو را اى مسيح در جانم براى هميشه مى خواهم آمين به خداوند عيسى مسيح
خدايا! اكنون احساس ميكنم كه در دريايي از درد غوطه ميخورم، در دنيايي از غم و حسرت غرق شدهام، به حدي كه اگر آسمانها و زمين را و همه ثروت وجود را به من ارزاني داري به سهولت رد ميكنم، و اگر همه عالم را عليه من آتش كني، و آسماني از عذاب بر سرم بريزي و زير كوههاي غم و درد مرا شكنجه كني، حتي آخ نگويم، كوچكترين گلهاي نكنم،
كمترين ناراحتي به خود راه ندهم، فقط به شرط آنكه ذكر خود را، و ياد خود را و زيبايي خود را از من نگيري، و مرا در همان حال به دست بلا بسپاري، به شرط آنكه بدانم اين بلا از محبوب به من رسيده است تا احساس لذت كنم، و همه دردها و شكنجهها را به جان و دل بخرم، و اثبات كنم كه عزت و ذلت دنيا براي من يكسان است، لذت و درد دنيا مرا تكان نميدهد و شكست و پيروزي مادي در من تأثيري ندارد.
دلم هميشه ميخواسته كه شمع باشم و بسوزم و نور بدهم و نمونهاي از مبارزه و كلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم؛ ميخواستم هميشه مظهر فداكاري و شجاعت باشم و ميخواستم فرياد شوم و زمين و آسمان را با فداكاري و ايمان و پايداري خود بلرزانم،
ولی افسوس……..
خدايا! هدايتم كن! زيرا ميدانم كه گمراهي چه بلاي خطرناكي است. 
خدايا! هدايتم كن! كه ظلم نكنم، زيرا ميدانم كه ظلم چه گناه نابخشودني است. 
خدايا! نگذار دروغ بگويم، زيرا دروغ ظلم كثيفي است. 
خدايا! محتاجم مكن كه تهمت به كسي بزنم، زيرا تهمت، خيانت ظالمانهاي است. 
خدايا! ارشادم كن كه بيانصافي نكنم، زيرا كسي كه انصاف ندارد شرف ندارد. 
خدايا! راهنمايم باش تا حق كسي را ضايع نكنم، كه بياحترامي به يك انسان، همانا كفر به خداي بزرگ است.
خدايا! مرا از بلاي غرور و خودخواهي نجات ده، تا حقايق وجود را ببينم و جمال زيباي تو را مشاهده كنم.
خدايا! پستي دنيا و ناپايداري روزگار را هميشه در نظرم جلوهگرساز، تا فريب زرق و برق عالم خاكي، مرا از ياد تو دور نكند.
خدايا! من كوچكم، ضعيفم، ناچيزم، پركاهي در مقابل طوفانها هستم، به من ديدهاي عبرتبين ده، تا ناجيزي خود را ببينم و عظمت و جلال تو را براستي بفهمم و به درستي تسبيح كنم.
خدايا! دلم از ظلم و ستم گرفته است، تو را به عدالتت سوگند ميدهم كه مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار ندهي.
خدايا! ميخواهم فقيري بينياز باشم، كه جاذبههاي مادي زندگي، مرا از زيبايي و عظمت تو غافل نگرداند.
خدايا! خوش دارم گمنام و تنها باشم، تادر غوغاي كشمكشهاي پوچ مدفون نشوم. 
خدايا! روحم از شدت درد ميسوزد، قلبم ميجوشد، احساسم شعله ميكشد، و بندبند وجودم از شدت درد صيحه ميزند، توبه من آرامش بده
خسته ام، دلشكستهام، احساس می کنم آن بنده ای نبودم که توانسته باشم رسالت بندگی خودرا انجام دهم
احساس خوبی ندارم زمان گذشته ومن هنوز دروادی اولم
دوستان وسروران عزیز همه شمارابه خدا می سپارم واز شماعاجزانه تقاضا می کنم که مرا از دعای خیرتون فراموش نکنید زیرابنا به دلایلی شدیدا نیازمند دعای شما هستم
خدا يا مرا شفا بده در نام عيسى مسيح

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر